ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمسازیست با سبک و لحن خاص خود؛ قصهها و فیلمهای گلستان نشانگر ایناند که او به کسی و جریانی باج نداده است و حتا در آن دسته از فیلمهایش که بهسفارش ساخته شدهاند حرف خود را بهنحوی در فیلم گنجانده و موضع خود را نشان داده و اعلام کرده است. با مجله بنوبوک همراه باشید.
داستانها و فیلمهای ابراهیم گلستان بهلحاظ ساختار نیز در زمانۀ خود پیشرو بوده و او توانسته است لحن و سبک قصهگویی و فیلمسازی خاص خود را در داستاننویسی و سینمای ایران پدید آورد.
فاصلۀ معنادار آثار گلستان از پسندِ زمانه نشانگر تکرو بودن او و نگاه انتقادیاش به هرچیزیست که بهعادت پذیرفته میشود، آنچنانکه این نگاه انتقادی را در گفتههای صریح او نیز میبینیم.
در ادامه مروری کردهایم بر زندگی و آثار این داستاننویس و فیلمساز مستقل و تیزبین ایرانی:
شیراز؛ روزگار کودکی
شیراز؛ مدرسۀ نمازی؛ کلاس پنجم ابتدایی؛ معلم وارد کلاس میشود. به دو دانشآموزی که از قبل نشانشان کرده میگوید بلند شوند بیایند جلو. هردو از پشت میزهاشان بلند میشوند و میآیند میایستند مقابل معلم و معلم میگوید اگر بار دیگر ببیند که از این «قرتیبازیها» درآوردهاند حسابشان با کرامالکاتبین است. بعد با چَک و لگد از کلاس پرتشان میکند بیرون.
زنگ تفریح در حال مسواکزدن خفتشان کرده است. حالا باید گوشمالی کوچکی داده شوند تا دیگر از این «غلطها» نکنند و مسواک و خمیردندان با خودشان برندارند بیاورند مدرسه.
یکی از دو شاگردِ تنبیه شده ابراهیم گلستان است؛ یا بهواقع سید ابراهیم تقوی شیرازی، متولد 1301 در شیراز. پدرش مردی شیکپوش و مترقی و در شیراز مدیر روزنامهای به نام «گلستان» است و به همین مناسبت نام خانوادگیاش را از تقوی به گلستان تغییر داده است.
محیط خانه محیطی فرهنگی است. یکی از وظایف هرروزهی ابراهیم این است که بعدازظهرها روزنامهها را با صدای بلند برای پدر بخواند. ابراهیم با خواندن بزرگ میشود اما از این سربهتوهای مدام سردرکتاب هم نیست. در مدرسه روزی نیست که ترکه نخورد. بیشتر هم سرِ جمع کردن تکهها یا فریمهای فیلمها که جمعکردنشان مجازات دارد.
دایی هفتهای دوشب میآید و بچهها را میبرد سینما و اینگونه است که چشم و ذهن ابراهیم گلستان از همان کودکی با تصاویر متحرکِ نقشبسته بر پرده سفید اُخت میشود.
رؤیای قهرمانی که بر باد میرود
دوران نوجوانی ابراهیم گلستان مقارن است با جنگ جهانی دوم و تب آلماندوستی در بین ایرانیانی که هیتلر را مردی از تبار آریایی میدانند که آمده تا انتقام تمام ملتهای تحت ستم را از استعمارِ پیر بگیرد. نوجوانان، تحتتأثیر پدرانشان، اخبار فتوحات آلمان را با شوق و ذوق دنبال میکنند.
خانواده گلستان از معدود خانوادههاییاند که آن زمان در شیراز رادیو به خانه آوردهاند و اخبار جهان را روی موجهای رادیو تعقیب میکنند. سالهای شور و نشاط است و بیخبری از حقایق پشت آنچه در عرصۀ بینالملل میگذرد. گلستانِ نوجوان بههمراه گروهی دیگر از هممدرسهایها برای شرکت در مسابقات دو قهرمانی کشور تمرین میکنند. قرار است بهزودی برای برگزاری این مسابقات به تهران بروند.
در آستانۀ برگزاری مسابقات، تهران به اشغال متفقین درمیآید. تیم، فروپاشیده به شیراز باز میگردد و رؤیای قهرمانی بر باد میرود.
ازدواج و همسر و فرزندان
در همان آغاز دهۀ 20 خورشیدی است که گلستان، به قصد تحصیل در رشتۀ حقوق، از شیراز به تهران میرود. تا خودش در تهران جاگیر شود، در خانۀ عمویش که ساکن تهران است مقیم میشود و در همین دوران عاشق دختر عمویش، فخری گلستان، میشود؛ زنی که او را امروزه بهعنوان یکی از اولین زنانی میشناسند که در تهران کارهایی برای بهبود وضعیت کودکان خیابانی انجام داد و سالها مدیریت پرورشگاهی را بهعهده داشت که کارش تربیت فرزندان افراد معتاد بود. فخری گلستان مترجم و سفالگر هم بود. سفالگری را از پنجاه سالگی آغاز کرد و در دوسالانۀ سفالگری از او تقدیر شد. کتابهای «فیل» اثر سلاومیر مروژک و «کسی مرا نمیشناسد: صدای کودکان زاغهنشین امریکا» نوشتۀ استفن م. جوزف دو کتاب ترجمهشده بهقلم اوست.
فخری هفده ساله است وقتی که با ابراهیم گلستان ازدواج میکند. حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر است به نامهای لیلی و کاوه که هردو بعدها پرآوازه میشوند.
لیلی گلستان اکنون مترجم و گالریداری بهنام است و کاوه گلستان یکی از بهترین عکاسان خبری ایرانی بود. او در زمان حملۀ امریکا به عراق، در عراق روی مین رفت و کُشته شد.
تبِ سیاست
سالهای اول ورود ابراهیم گلستان به تهران مصادف است با گشودگی فضای سیاسی به یُمن رفتن رضاشاه از ایران و آغاز سلطنت محمدرضاشاهِ جوان که هنوز رشتۀ کار، تمام و کمال در دست خودش نیست و تا خود را تثبیت کند و بساط استبداد و بگیروببند را بگسترد، فرصتی هست برای نفسکشیدن. در همین فرصت است که بازار اندیشههای مارکسیستی در ایران داغ میشود. «حزب توده ایران» تازه تاسیس شده و بهطور گسترده عضوگیری میکند. گلستان جوان هم عضو این حزب میشود و کار را با نوشتن مقاله در روزنامۀ «رهبر» که روزنامۀ حزب توده است آغاز میکند.
در همین سالها گلستان، بهواسطۀ آشنایی با صادق هدایت، ادبیات پیشرو غرب را میشناسد. آشنایی با این ادبیات را همچنین مدیون کتابهایی است که سربازان متفقین، که ایران را اشغال کردهاند، میخوانند و به گوشۀ خیابان پرت میکنند. مردی به نام گالستیان این کتابها را جمع میکند و در دکهاش میفروشد.
در حزب توده کارِ گلستان میگیرد و دیری نمیگذرد که برای اداره کمیتۀ حزب در مازندران به آن خطه میرود. دیدن آنچه پشت پرده حزب رخ میدهد، گلستان را از این کار زده میکند. به تهران برمیگردد و باز در همان روزنامۀ حزب مشغول به کار میشود. روزنامۀ «رهبر» جای خود را به روزنامۀ «مردم» میدهد و بعد از شکست و سرکوب فرقۀ دموکرات آذربایجان، گلستان اداره این روزنامه را بهعهده میگیرد و کمی بعد از حزب توده بیرون میآید.
آذر، ماه آخر پاییز
در دوران کار در روزنامههای حزب توده، گلستان یکبار مقالهای درباره ارنست همینگوی مینویسد و در روزنامۀ حزب منتشر میکند. اما کار ادبی را بهطور جدی از سال 1326 با نوشتن قصۀ «بهدزدیرفتهها» شروع میکند. پیش از آن هم داستانهایی نوشته و رها کرده است؛ مثل یک داستان پلیسی که در نوجوانی و تحت تأثیر ترجمههایی که از آگاتا کریستی خوانده، نوشته یا یک داستان که به تأثیر از داستانهای هدایت نوشته است که اینها هیچیک جایی چاپ نشدهاند.
داستان «بهدزدیرفتهها» را میدهد که هدایت بخواند و نظر بدهد. هدایت از سبک داستان خوشش میآید، گرچه قصه در حالوهوا و سبکی متفاوت با آثار خود اوست. چندی بعد گلستان مجموعه داستان «آذر، ماه آخر پاییز» را چاپ میکند که همین داستان «بهدزدیرفتهها» اولین داستان آن مجموعه است.
کتاب «آذر، ماه آخر پاییز» اولین مجموعه داستان ابراهیم گلستان و شامل هفت داستان است. گلستان با همین اولین گامِ خود در قصهنویسی نشان میدهد که نویسندهایست با سبکوسیاق و نگاه ویژه خود و مستقل از جریان و شیوههای رایج قصهنویسی زمانهاش.
در کتاب «آذر، ماه آخر پاییز» نشانههایی از گلستانِ سالهای فعالیت و کارِ سیاسی و حزبی و تردیدها و سرخوردگیهای بعد از آن به چشم میخورد.
آبادان و شرکت نفت؛ برخوردها در زمانۀ برخورد
اواخر دهه 20 ابراهیم گلستان به استخدام شرکت نفت در میآید و این مقدمهای میشود برای خلق تعدادی از بهترین فیلمهای مستند در آینده. گلستان برای کار در شرکت نفت به آبادان میرود. او بعضی مشاهدات و خاطرات دوران اقامت و کار در آبادان و وقایع سیاسی آن دوره و دریافتهای خود از آن دوره را در سال 1336 در کتابی با عنوان «برخوردها در زمانۀ برخورد» مینویسد. کتاب اما میماند و سالها منتشر نمیشود تا اینکه سرانجام در سال 1400 خورشیدی به چاپ میرسد.
آغاز فیلمسازی
همان وقتهای اقامت گلستان در آبادان است که نفت ملی میشود و این اتفاق، پای گلستان را آرامآرام به فیلمسازی میکشاند. دو شبکۀ امریکایی دنبال کسی میگردند که از وقایع مربوط به ملیشدن نفت برایشان فیلم خبری تهیه کند. گلستان خود انجام این کار را بهعهده میگیرد و شروع میکند به تهیۀ فیلمهای خبری از آنچه در آبادان و شرکت نفت، در ارتباط با ملیشدن نفت، اتفاق میافتد. درآمدی که از این راه به دست میآورد از حقوق کارمندیای که از شرکت نفت میگیرد بیشتر است. بعد از مدتی تصمیم میگیرد کار در شرکت نفت را رها کند و به کار فیلم بپردازد. تصمیماش را با شرکت نفت در میان میگذارد. قرار میشود همین کار تهیۀ فیلم خبری را خارج از کار اداری برای شرکت نفت انجام دهد.
کودتا، کنسرسیوم، حملۀ آلاحمد و شکار سایه
در سال 32 گلستان دوباره به تهران میآید و چیزی از آمدنش نگذشته که خود را، بهجای تهیۀ فیلم خبری برای شرکت نفت، دوربینبهدست در میان ازدحام و بلبشوی خیابانهای تهران و در حال فیلمبرداری از صحنههای مربوط به کودتای 28 مرداد 1332 مییابد. در دادگاهِ دکتر محمد مصدق هم از او عکسهایی میگیرد که بعدها منتشر میشوند.
در سالهای اول بعد از کودتا گلستان با پذیرش همکاری با کنسرسیوم نفت ایران، احساسات گروهی از روشنفکران مخالف شاه، از جمله دوستش جلال آلاحمد، را جریحهدار میکند و آلاحمد بعدها در کتاب «یک چاه و دو چاله» به گلستان میتازد. البته در زمان همکاری گلستان با کنسرسیوم، آلاحمد خود بهواسطۀ او پروژهای را از کنسرسیوم سفارش میگیرد. بخشی از «یک چاه و دو چاله» حکایت این سفارش است و آلاحمد آنجا، بهعنوان اعتراف به اینکه بهواسطۀ گلستان در این «چاه» افتاده، از گلستان چهرهای متفرعن و برجعاجنشین که با حکومت و قدرت ساخته است ترسیم میکند. حملههای آلاحمد و تلاش مریدان او برای پیشیگرفتن از یکدیگر در زدنِ گلستان باعث میشود که اهمیت گلستان در ادبیات و سینمای ایران تا مدتها در سایه بماند.
در سال 1336 گلستان دومین مجموعه داستان خود را با عنوان «شکار سایه» چاپ میکند که شامل چهار قصه است. بر پیشانی قصۀ اول کتاب، با عنوان «بیگانهای که به تماشا رفته بود»، نوشته شده است: «به جلال آلاحمد» و این قصه، ماجرای مردیست که به شوق تحقق آرمانهایش در کشوری دیگر به آن کشور رفته و آنجا با شکست آرمانهایش مواجه میشود و خود در جریان حوادث، تماشاگری منفعل و سرگشته بیش نیست و گویا درک درستی از وضعیت ندارد.
از قطره تا دریا و استودیو گلستان
در کنسرسیوم نفت، کار گلستان همکاری با دایره تهیه عکس و خبر است. گلستان در آنجا اداره امور مربوط به فیلم و عکس را بهعهده میگیرد و نخستین فیلم مستندش را با عنوان «از قطره تا دریا» برای کنسرسیوم میسازد.
چندی پس از همکاری با کنسرسیوم، گلستان استودیوی فیلمسازیاش را با نام استودیو گلستان، تأسیس میکند و پس از ساختن مستندهایی به نام «چشمانداز» و همچنین مستند «موج و مرجان و خارا» و فیلمی درباره مراسم خواستگاری در ایران به سفارش کانادا و مستند «تپههای مارلیک»، نخستین فیلم بلند داستانیاش یعنی «خشت و آینه» را در استودیو گلستان تولید میکند و این در حالی است که گلستان با ساختن مستند «آتش» از مجموعۀ «چشمانداز»ها توجه منتقدان را به خود جلب کرده و این مستند در جشنواره ونیز هم جایزه برده است. البته بعدها از شاهرخ گلستان، برادر ابراهیم گلستان، نقل میشود که این مستند ساختۀ او بوده است و گلستان فقط تدوین آن را انجام داده است.
فیلم «خشت و آینه» در سال 1344 ساخته میشود. گلستان پیش از آن، ساخت فیلم داستانی دیگری را با عنوان «دریا» و براساس داستان «چرا دریا طوفانی شده بود» صادق چوبک، آغاز کرده بود که تولید آن به دلایلی ناتمام ماند.
«خشت و آینه» فیلمی نامتعارف است و هیچ شباهتی به جریان غالب آن روزهای سینمای ایران ندارد.
جوی و دیوار و تشنه
گلستان در سال 1346 سومین مجموعه داستانش، با عنوان «جوی و دیوار و تشنه»، را منتشر میکند. «جوی و دیوار و تشنه» بهترین اثر داستانی گلستان و حاوی بعضی از بهترین قصههای کوتاه ایرانی معاصر است.
کتاب شامل ده داستان است. داستانهای «با پسرم روی راه»، «طوطی مرده همسایۀ من» و «عشق سالهای سبز» از بهترین داستانهای مجموعۀ «جوی و دیوار و تشنه» هستند. گلستان در این مجموعه نیز همان گلستانِ منتقد تیزبین و همان نویسنده مستقل است. در قصههای «جوی و دیوار و تشنه» از طبقۀ متوسط شهرنشین و تردیدها و گولخوردنها و سرخوردگیها سخن رفته است. گلستان در این کتاب، ضمن ارائۀ تصویری از زیست انسان مدرن ایرانی، مسائل و دغدغههای عام انسانی را، فارغ از زمان و مکان، نیز مطرح میکند. او همچنین در این کتاب به اوج پختگی در ساختوپرداخت قصه رسیده است.
نثر آهنگین و موزون، که از ویژگیهای سبکی قصهنویسی گلستان است، در این مجموعه جلوهای ویژه دارد.
مد و مه
کتاب «مد و مه»، چهارمین اثر داستانی ابراهیم گلستان، دو سال بعد از «جوی و دیوار و تشنه»، یعنی در سال 1348، منتشر میشود. این کتاب شامل سه داستان است و داستان اول آن، با عنوان «از روزگار رفته حکایت»، یکی از بهترین داستانهای فارسی است. گلستان در این داستان، تصویری از سالهای آغازین مدرنشدن ایران و تغییر مناسبات آدمها، همزمان با تغییر لباس و تغییر بافت شهری و تغییرات دیگر، به دست میدهد.
داستان «از روزگار رفته حکایت» بعدها بهصورت کتابی مستقل نیز منتشر میشود.
در کتاب «مد و مه» نیز میتوان جلوههایی بدیع از نثر آهنگین و دارای وزن عروضیِ گلستان را مشاهده کرد که نمونهاش سطر آغازین داستان «از روزگار رفته حکایت» است: «تصویر او در ذهن من امروزه از عکسیست از سالی که من یکساله بودم.»
اسرار گنج دره جنی
بعد از «خشت و آینه»، گلستان تا سال 1350 هیچ فیلم بلند داستانی دیگری نمیسازد. اما چند فیلم مستند به نامهای «گنجینههای گوهر»، «خرابآباد» و «خرمن و بذر» میسازد.
در سال 1346 به انگلستان میرود. مدتی در ایران نیست و وقتی برمیگردد ساختن «اسرار گنج دره جنی» را آغاز می کند. این فیلم توقیف میشود و کمی بعد گلستان ایران را ترک میکند و این بار برای همیشه ساکن انگلستان میشود.
او «اسرار گنج دره جنی» را بهصورت رمان هم نوشته است. این رمان در سال 1353 منتشر میشود. گلستان در «اسرار گنج دره جنی»، در قالب روایتی کُمیک و تمثیلی، به سیاستهای شاه میتازد و آشکارا به دستگاه سلطنت طعنه میزند و وقوع انقلاب را هم پیشبینی میکند.
خروس
بعد از رمان «اسرار گنج دره جنی» تا سالها هیچ قصهای از گلستان به چاپ نمیرسد. البته تکههایی از داستان بلند «خروس» او در نشریهای منتشر میشود و بعدها نیز در کتابی.
متن کامل «خروس» ابتدا در خارج از ایران و سپس در سال 1384 برای اولین بار در ایران منتشر میشود. گلستان در این داستان بلند خوشساخت و جذاب و خواندنی، که بهگفتۀ خودش آن را در سالهای 48 و 49 خورشیدی نوشته و بعدها اصلاح و بازنویسی کرده، زمانهای ناساز و کجومعوج و آدمی مانده در مناسبات قلدرمآبانه را تصویر کرده و فروپاشی و لجنمالشدن این آدم را به دست کسی که از جانب او تحقیر شده است. او، بهقول خودش در ابتدای کتاب «خروس»، در این داستان بلند، روزگار خود را بهصورت فشرده نمایانده است.
دیگر آثار
از گلستان، به جز آثار داستانیای که به آنها اشاره شد، آثاری غیرداستانی و نیز چند ترجمه به چاپ رسیده است.
کتاب «گفتهها»، که شامل متن سخنرانی گلستان در دانشگاه شیراز و چند مقاله و گفتارهای او بر چند فیلم مستندش و نیز مصاحبۀ خواندنی قاسم هاشمینژاد با اوست، کتابهای «نوشتن با دوربین» و «از روزگار رفته»، که اولی مصاحبۀ پرویز جاهد و دومی مصاحبۀ حسن فیاد با ابراهیم گلستان است، کتاب «نامه به سیمین»، که نامۀ بلند گلستان به سیمین دانشور است، و نیز کتاب «برخوردها در زمانۀ برخورد» که پیشتر به آن اشاره شد، آثار غیرداستانیای هستند که از گلستان منتشر شدهاند.
از او همچنین داستانها و داستانوارههایی در نشریات سالهای اخیر منتشر شده و نوشتههای پراکنده دیگری، مثل نامههایش به بعضی افراد سرشناس حوزه فرهنگ و نیز مصاحبههایی با نشریات مختلف.
ترجمههای منتشرشده ابراهیم گلستان عبارتند از کتابهای «زندگی خوش و کوتاه فرنسیس مکومبر» ارنست همینگوی، «هکلبری فین» مارکتواین، «دون ژوان در جهنم» برنارد شاو و مجموعه داستانی از چند نویسنده با عنوان «کشتیشکستهها».
همچنین در سالهای اخیر گزیدهای از داستانهای قدیمی او در مجموعهای با عنوان «در گذار روزگار» تجدید چاپ شده است.
کتابهایی از ابراهیم گلستان، اعم از داستانی و غیرداستانی و مصاحبه و ترجمه، را میتوانید با رجوع به لینکهای زیر بهصورت آنلاین از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/8099
https://www.bennubook.com/book/1249
https://www.bennubook.com/book/8096
https://www.bennubook.com/book/149099
https://www.bennubook.com/book/265
https://www.bennubook.com/book/8097
https://www.bennubook.com/book/262
https://www.bennubook.com/book/1521793
https://www.bennubook.com/book/145083
دیدگاهتان را بنویسید