بین نویسندگان دنیا کمتر کسی بهاندازۀ ارنست همینگوی به نمونۀ مثالی نویسنده بدل شده است. نام همینگوی و همچنین چهره و آن ریش معروفش بین خاص و عام معادلی شده است برای نویسنده بودن و فیگورِ نویسندگی. چهرۀ همینگوی، خُلقوخو و عادات و علاقهمندیها و زندگی ماجراجویانهاش، عکسهایش پشت ماشین تایپ یا در حال ماهیگیری و شکار، خودکشی عجیب و غیرقابل انتظارش و سبکی که او در نویسندگی پدید آورد، همه و همه از او یک نویسنده – سلبریتی و یک آرتیست جذاب و همچنین مرموز و معمایی و پیچیده ساختهاند.
در مجموع شاید بتوان گفت کمتر نویسندۀ قرن بیستمیای بهاندازۀ همینگوی وارد فرهنگ عامه شده است.
اینهمه شهرت و محبوبیت اما از کجا آمده و چطور رقم خورده است؟ با خواندن بیوگرافی و آثار ارنست همینگوی چهبسا پاسخی برای این پرسش بیابیم.
در ادامه در مجله بنوبوک مروری خواهیم داشت بر زندگی این نویسندۀ نوبلیستِ محبوب و مشهور قرن بیستم و از خلال این مرور، به معرفی آثاری از او نیز خواهیم پرداخت.
کودکی و نوجوانی: ماجراجویی، ورزش و موسیقی
ارنست میلر همینگوی (Ernest Miller Hemingway) در تاریخ 21 جولای سال 1899 در روستای «اوک پارک» در ایالت «ایلینوی» امریکا متولد شد. پدرش پزشک بود و مادرش موسیقیدان. ارنست در کودکی بیشتر تحت تأثیر زندگی ماجراجویانۀ پدرش بود و عشق خود به شکار و ماهیگیری و اردو زدن در جنگلها را از او به ارث برد. مادرش سعی داشت به او موسیقی بیاموزد اما او از یادگیری آن امتناع میکرد. با این حال، نواختن ویولنسل را از مادرش یاد گرفت و دو سال با خواهرش در ارکستر مدرسه نوازندگی کرد. خودش بعدها اعتراف کرد که درسهایی که از موسیقی آموخت در نویسندگی به او یاری رساندند.
همینگوی از نوجوانی بهشدت اهل ورزش و یک ورزشکار موفق بود. مشتزنی، دو و میدانی، واترپلو و فوتبال از ورزشهای محبوبش بودند. او همچنین از اواخر دورۀ دبیرستان، ویراستار روزنامه و سالنامۀ مدرسهاش شد.
همینگویِ خبرنگار
همینگوی کار نوشتن را بهطور جدی با روزنامهنگاری آغاز کرد. بعد از دورۀ دبیرستان، خبرنگارِ روزنامۀ «کانزاس سیتی استار» شد. این روزنامه به کارکنانش توصیهنامهای را در قالب یک کتاب راهنما ارائه داده بود. در این توصیهنامه به نویسندگان روزنامه سفارش شده بود که در نوشتن مطالبشان از جملههای کوتاه و پاراگرافهای موجز و انگلیسی قدرتمند استفاده کنند، صراحت و قاطعیت داشته باشند و از منفیبافی هم بپرهیزند. اینها همه ویژگیهایی بودند که بعدها سبک ادبی همینگوی را ساختند و به شاخصههای سبک او در قصهنویسی بدل شدند.
همینگوی البته مدت زیادی در روزنامۀ «کانزاس سیتی استار» نماند اما در مدت کمی که در آن روزنامه کار کرد، مهارتهایی را آموخت که بعدها در قصهنویسی به کارش آمدند. او بعد از روزنامۀ «کانزاس سیتی استار» با نشریات دیگری هم بهعنوان گزارشگر و خبرنگار کار کرد. مجموعهای از مقالات روزنامهای او را ویلیام وایت در کتابی گردآوری و منتشر کرده است. این کتاب، با عنوان «همینگویِ خبرنگار»، توسط کیهان بهمنی به فارسی ترجمه و در نشر ثالث منتشر شده است.
کتاب «همینگویِ خبرنگار» را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/4960
جنگ جهانی اول، مرگ در بعد از ظهر، وداع با اسلحه
در سال 1917، زمانی که دنیا درگیر جنگ جهانی اول بود، همینگوی خواست در ارتش امریکا استخدام شود اما صلاحیتش را، بهدلیل ضعف بینایی، رد کردند. در سال 1918 در «صلیب سرخ» امریکا اسم نوشت و از طرف «صلیب سرخ»، بهعنوان رانندۀ آمبولانس، به جبهۀ ایتالیا اعزام شد. ابتدا در مه 1918 با کشتی از نیویورک به فرانسه رفت. وقتی به پاریس رسید که این شهر زیر بمباران توپخانۀ ارتش آلمان بود. در ژوئن همان سال خود را به جبهۀ ایتالیا رساند. در اولین روز اقامتش در میلان او را به محل انفجار یک کارخانۀ مهمات فرستادند. در آنجا باید به امدادگرانی میپیوست که مأموریتشان جستجوی بقایای پیکرهای متلاشی شدۀ کارگرانِ زنِ کارخانه بود. او بعدها شرح این ماجرای هولناک را در کتاب غیرداستانیاش، «مرگ در بعدازظهر»، آورد.
همینگوی در جبهۀ ایتالیا، با وجود جراحتهایی که خودش برداشت، به سربازان ایتالیایی، برای در امان بودنشان، کمکهای قابل توجهی رساند و به همین دلیل به او نشان صلیب شایستگی جنگ ایتالیا اهدا شد.
جنگ جهانی اول همچنین مواد خام یکی از معروفترین رمانهای ارنست همینگوی، یعنی کتاب «وداع با اسلحه»، را برای او فراهم آورد. همینگوی در این جنگ، هم زخمی و هم عاشق شد. در میدان جنگ پاهایش از خمپاره آسیب دید. ابتدا در بیمارستان صحرایی بستری و بعد به بیمارستان صلیب سرخ در میلان منتقل شد. در همین بیمارستان بود که به پرستاری به نام اگنس فون کورووسکی دل باخت. بعد از جنگ اما اگنس به او نامهای نوشت و خبر داد که میخواهد با افسری ایتالیایی ازدواج کند. ماجرای این عشق و نیز تجربههای همینگوی از حضور در جنگ جهانی اول، بعدها در رمان «وداع با اسلحه» بازتاب یافتند.
ترجمۀ نجف دریابندری از کتاب «وداع با اسلحه» را، که در انتشارات نیلوفر منتشر شده است، میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/8707
کتاب «مرگ در بعدازظهر» ارنست همینگوی، که به آن اشاره شد، با ترجمۀ سحر محمدبیگی در انتشارات آرادمان منتشر شده است. این ترجمه را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/151475
پاریس، جشن بیکران
سال 1921 نقطۀ عطفی در زندگی ادبی ارنست همینگوی بود. او در این سال، کمی بعد از ازدواج با دختری به نام الیزابت هدلی ریچاردسن، به استخدام نشریۀ «تورنتو استار» درآمد و بهعنوان خبرنگار خارجی این نشریه، با همسرش به پاریس رفت. البته اول قصد داشت به رُم برود اما شروود اندرسن، نویسندۀ معروف امریکایی، متقاعدش کرد که به جای رُم به پاریس برود.
دوران زندگی همینگوی در پاریس، مقارن با عصر طلایی این شهر بهعنوان یک پاتوق فرهنگی و ادبی و هنری بود. پاریسِ آن دوران محل زندگی و رفتوآمد نسلی از هنرمندان و نویسندگان و شاعران بود که گرترود استاین، نویسنده و شاعر و مجموعهدار امریکایی، از آنها با عنوان «نسل سرگشته» یاد کرده است. از پابلو پیکاسو گرفته تا جان دوس پاسوس و جیمز جویس و اسکات فیتز جرالد و ازرا پاوند و…، همگی در آن دوران یا در پاریس ساکن بودند یا زیاد در آن شهر آمد و رفت داشتند.
در چنین دورهای بود که همینگوی، با معرفینامهای از شروود اندرسن در جیب، وارد پاریس شد. این معرفینامه و آشنایی همینگوی با گرترود استاین در پاریس، کلید آشنایی او با جماعتی از ادبیاتیها و هنرمندان ساکن آن شهر شد.
دوران زندگی در پاریس همچنین دوران شکوفایی همینگوی و سرآغاز شهرت او، بهعنوان یک قصهنویس، بود. او در این دوران، در کنار روزنامهنگاری، بهطور جدی به قصهنویسی پرداخت. نویسندهای مشهور در حال متولد شدن بود. در توفیق و شهرت او البته دوستان تازهیافتۀ پاریسنشیناش هم دخیل بودند. ازرا پاوند، که در سال 1922 در کتابفروشی «شکسپیر و شرکا»ی سیلویا بیچ بهطور اتفاقی با همینگوی آشنا شد و او را به جیمز جویس معرفی کرد، استعداد ادبی همینگوی جوان را ستود از او بهعنوان «بزرگترین نثرنویس جهان» نام برد. فیتز جرالد هم با انتشارات اسکریبنر از آیندۀ درخشان همینگوی سخن گفت و همینگوی را «یک تکه جواهر» وصف کرد.
همینگوی سالها بعد، چند سال قبل از اینکه به زندگی خود پایان دهد، شروع کرد به نوشتن خاطرات خود از دوران زندگیاش در پاریس و آشنایی و روابطش با اهالی ادبیات در سالهایی که در این شهر زندگی میکرد. متن اصلی این کتاب، که فرهاد غبرایی آن را با عنوان «جشن بیکران» ترجمه کرده و بعداً با همین ترجمه اما با عنوان «پاریس، جشن بیکران» در انتشارات کتاب خورشید تجدید چاپ شده است، اولین بار چند سال بعد از مرگ همینگوی منتشر شد.
کتاب «پاریس، جشن بیکران» با ترجمۀ فرهاد غبرایی را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/8299
همینگوی در دوران اقامتش در پاریس اولین مجموعه داستان خود، با عنوان «در زمان ما» را هم منتشر کرد. این کتاب با ترجمۀ شاهین بازیل در نشر افق منتشر شده است.
برای خرید آنلاین ترجمۀ فارسی کتاب «در زمان ما» میتوانید به لینک زیر در سایت بنوبوک مراجعه کنید:
https://www.bennubook.com/book/2486
اولین رمان ارنست همینگوی هم، با عنوان «خورشید همچنان میدمد»، در همان سالهای زندگی او در پاریس منتشر شد.
ترجمۀ احمد کساییپور از رمان «خورشید همچنان میدمد» را، که در انتشارات هرمس منتشر شده است، میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/158775
پاپا همینگوی و مردان بدون زنان
در سال 1923 اولین فرزند ارنست همینگوی، جک، به دنیا آمد و همچنین در همین سال همینگوی و همسرش، هدلی، به اسپانیا سفر کردند. در همین سفر بود که همینگوی سخت شیفتۀ گاوبازی شد و نیز در همین سفر بود که به او لقب «پاپا» دادند.
همینگوی در سال 1927 از هدلی جدا شد و با زنی به نام پائولین فایفر، که او نیز مانند هدلی امریکایی بود، ازدواج کرد. در سال 1928 او و پائولین فرانسه را ترک کردند و به امریکا برگشتند و در همین سال، پاتریک، نخستین فرزند همینگوی و پائولین فایفر و دومین پسر همینگوی، متولد شد. زایمان پائولین، زایمانی دشوار بود و همینگوی این زایمان را در کتاب «وداع با اسلحه» بهصورتی تخیلی بازآفرینی کرد. کمی بعد از بازگشت همینگوی به امریکا پدرش خودکشی کرد و در سال 1931، گلوریا، سومین فرزند همینگوی متولد شد.
همینگوی در سالهای اقامت در امریکا به زندگی ماجراجویانه و پرمخاطره و پر از جنبوجوش خود ادامه داد. به افریقا سفر کرد و در آنجا یک گروه شکار را رهبری کرد و به اسهال خونی مبتلا شد. همینگوی ماجرای این سفر را در کتاب «تپههای سبز آفریقا» شرح داد.
پیش از اینکه همینگوی پاریس را بهمقصد امریکا ترک کند، در سال 1927، از او مجموعه داستان «مردان بدون زنان» منتشر شده بود.
کتاب «مردان بدون زنان» همینگوی با ترجمۀ اسدالله امرایی در نشر افق منتشر شده است. برای خرید آنلاین این کتاب میتوانید به لینک زیر در سایت بنوبوک مراجعه کنید:
https://www.bennubook.com/book/89
همینگوی در جنگ داخلی اسپانیا
در سال 1937، در بحبوحۀ جنگ داخلی اسپانیا، همینگوی برای پوشش اخبار و حوادث مربوط به این جنگ، به این کشور سفر کرد. در همین سال در کنگرۀ بینالمللی نویسندگان، که هدفش بحث دربارۀ نگرش روشنفکران به جنگ بود، شرکت کرد. آندره مالرو و پابلو نرودا از دیگر روشنفکران اهل ادبیات بودند که در این کنگره حضور داشتند.
وقتی همینگوی برای پوشش خبری جنگ داخلی به اسپانیا سفر کرد، مارتا گلهورن، نویسنده و روزنامهنگاری که همینگوی یک سال قبل در امریکا با او آشنا شده بود، در اسپانیا به همینگوی پیوست. این زن قرار بود همسر سوم همینگوی باشد.
زنگها برای که به صدا درمیآیند؟
در سال 1939 همینگوی به کوبا رفت تا در آنجا زندگی کند. او در سال 1940 با مارتا گلهورن ازدواج کرد. در همین سال یکی از معروفترین آثار او یعنی «زنگها برای که به صدا درمیآیند؟» به چاپ رسید و با اقبال زیادی مواجه شد.
از کتاب «زنگها برای که به صدا درمیآیند؟» چندین ترجمۀ فارسی وجود دارد. مهدی غبرایی این رمان را با عنوان «این ناقوس مرگ کیست؟» به فارسی ترجمه کرده است. این ترجمه در نشر افق منتشر شده است.
کتاب «این ناقوس مرگ کیست؟» را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/671
همینگوی در جنگ جهانی دوم
حضور در بزنگاههای مهم و خطرناک تاریخ قرن بیستم یکی از وجوه زندگی پرماجرای ارنست همینگوی است. او که در جنگ جهانی اول، بهعنوان رانندۀ آمبولانس در جنگ شرکت کرده و مجروح شده بود، در جنگ جهانی دوم، بهعنوان روزنامهنگار، حضور داشت. او در روز آزادی پاریس در این شهر بود. همینگوی در پاریس، بههمراه مری ولش، زنی که همسر چهارم و آخرش شد، با پابلو پیکاسو و سیلویا بیچ، که از دوستان سالهای قدیم اقامتش در پاریس بودند، تجدید دیدار کرد.
در سال 1947 به همینگوی، بهخاطر شجاعتش در طول جنگ جهانی دوم، ستارۀ برنزی اهدا شد.
پیرمرد و دریا
در سال 1952 رمانی کوتاه از ارنست همینگوی به چاپ رسید که تحسینی گسترده را برانگیخت؛ رمان «پیرمرد و دریا» که نهفقط از مهمترین و بهترین آثار همینگوی و شاهکار او، که از آثار مهم و مطرح ادبیات داستانی جهان بهشمار میآید.
«پیرمرد و دریا» که منتشر شد، ویلیام فاکنر، نویسندۀ بزرگ امریکاییِ همدورۀ همینگوی، در ستایش آن گفت: «زمان ثابت خواهد کرد که این کتاب از تمام آثار ما برتر است.»
کتاب «پیرمرد و دریا» رمانی در عین سادگی، پیچیده است؛ رمانی دربارۀ کلنجار رفتن یک پیرمرد ماهیگیر با یک ماهی بزرگ و رمانی دربارۀ زندگی و انسان.
کتاب «پیرمرد و دریا» کتاب منتخب ماه شد، جایزۀ پولیتزر را برای همینگوی به ارمغان آورد و نیز شهرت او را عالمگیر کرد.
همینگوی خود بعد از نوشتن پیشنویس کتاب «پیرمرد و دریا» گفته بود که این رمان «بهترین چیزی است که میتوانم در تمام عمرم بنویسم.»
از کتاب «پیرمرد و دریا» چندین ترجمۀ فارسی منتشر شده است. از ترجمههای هنرمندانه و خواندنی این رمان، ترجمۀ نجف دریابندری است که در انتشارات خوارزمی منتشر شده است.
ترجمۀ نجف دریابندری از کتاب «پیرمرد و دریا» را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/157591
جایزۀ نوبل برای همینگوی
در سال 1954 جایزۀ نوبل ادبیات به ارنست همینگوی اهدا شد. این جایزه بهخاطر تسلط همینگوی بر هنر روایتگری، که خود را در رمان «پیرمرد و دریا» نشان داده بود، و نیز تأثیر بر سبک نویسندگی معاصر به همینگوی داده شد.
همینگوی، که پیشتر در سفری به آفریقا دچار سانحۀ هوایی شدیدی شده بود و این سانحه نزدیک بود به مرگ او بینجامد، بهدلیل عوارض این سانحه، در مراسم اهدای جایزۀ نوبل در استکهلم حضور نداشت اما متن سخنرانیاش را فرستاد تا در این مراسم خوانده شود. او در این سخنرانی از پیوند نوشتن و تنهایی گفت و از اینکه نوشتن فرایندی است که در تنهایی امکانپذیر است.
مرگِ غریبِ همینگوی
اواخر عمرِ همینگوی به بیماری، ضعف جسمی و ذهنی، یأس و نومیدی، اضطراب، بیقراری و ترس از جنون گذشت. مدتی در بیمارستان بستری شد. با پرهیز غذایی، ورزشهای سبک و درمان با شوک الکتریکی حالش قدری بهتر شد. او، که از اینکه باز بتواند خوب بنویسد ناامید شده بود، سعی کرد دوباره بنویسد اما بیماریاش باز عود کرد.
دست آخر، او که سبک زندگیاش هیچ نشان نمیداد روزی خودکشی کند، با یک تفنگ ساچمهای دولول به خودش شلیک کرد و به زندگی خود پایان داد.
سبک نویسندگی ارنست همینگوی
همینگوی با سبک نویسندگی موجز و فشردۀ خود، که برای آن تمثیل کوه یخی را به کار میبرند که فقط یکهشتم آن بیرونِ آب است، در عالم ادبیات درخشید.
او با قصههای کوتاهش، که در آنها ماجرا با نهایت ایجاز روایت میشد، تأثیر بسیاری بر داستان کوتاهنویسان پس از خود گذاشت. همینگوی در قصههای کوتاهش بخش عمدهای از آنچه را که در داستان اتفاق میافتاد پنهان نگه میداشت و به خواننده وامیگذاشت که براساس نشانههای مرئی پی به وجوه نامرئی قصه ببرد.
همینگوی همچنین دیالوگنویسی قهار بود و دیالوگ در قصههای کوتاهش جایگاهی ویژه داشت.
برای آشنایی مخاطبان فارسیزبان با قصههای کوتاه ارنست همینگوی، کتاب «ارنست میلر همینگوی: بهترین داستانهای کوتاه» بهترجمۀ احمد گلشیری و منتشر شده در انتشارات نگاه، گزینۀ مناسبی است. این کتاب را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/114584
همینگوی در سینما
آثار زیادی از همینگوی دستمایۀ اقتباسهای سینمایی قرار گرفتهاند. از جملۀ این اقتباسها میتوان به فیلم «داشتن و نداشتن» بهکارگردانی هاوارد هاکس و فیلمهای «وداع با اسلحه»، «پیرمرد و دریا» و «برفهای کلیمانجارو» اشاره کرد.
همچنین فیلم ایرانی «ناخدا خورشید» بهکارگردانی ناصر تقوایی، که از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است، برداشت آزادی از رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است.
ترجمۀ مهدی غبرایی از کتاب «داشتن و نداشتن» همینگوی را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
https://www.bennubook.com/book/141638
مسابقۀ شبیهترین فرد به همینگوی
گفتنی است که شهرت و جذابیت و محبوبیت همینگوی چنان است که در امریکا مسابقهای به نام «شبیهترین فرد به ارنست همینگوی» برگزار میشود که در آن کسانی خودشان را شبیه همینگوی میکنند و با ریشی مثل ریش او وارد میدان رقابت در این مسابقه میشوند و از بین آنها شبیهترین فرد به همینگوی از سوی هیئت داوران انتخاب و بهعنوان برندۀ این مسابقه اعلام میشود.
پینوشت: از جمله منابعی که در نوشتن این مقاله از آنها استفاده شده، کتاب «تفسیرهای زندگی» ویل و آریل دورانت، ترجمۀ ابراهیم مشعری، منتشر شده در انتشارات نیلوفر، است.
کتاب «تفسیرهای زندگی» را میتوانید با رجوع به لینک زیر، بهصورت آنلاین، از سایت بنوبوک خریداری کنید:
دیدگاهتان را بنویسید